بهار می اید و از این خزان غم زده و مه الود
که احاطه ام نموده رها خواهم شد
اری ! بهار می اید با افسون سبزی که ایجاز باران را با خود دارد
و تمام ارزوهایم که سالها زیر برف هجران یخ زده بود
جوانه خواهد زد.
بهار می اید و با اولین قطره باران بهاری
دنیا انگشت به دهان می ماند معجزه ای بر پاست.
اری می اید و
من قصه حتمی باران بهاریو ترانه شکفتن را باور دارم
من نوازش نسیم بهار و نگاه گرم حضور را مشاقم
بهار زیبایم بیا و فصل زمسان انتظار را ورق بزن.
موضوع مطلب :